سیناسینا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 24 روز سن داره

سینا جان به چشمان مهربانه تو مینویسم حکایت بی نهایت عشق را

جان منی از این عزیزتر نمی شود....

گردش

دلبندم دیروز خاله نفیسه اومد خونمون شب پیشمون موند و امروز صبح کلی به بابایی اسرار کرد و از بابایی اجازه گرفت و رفتیم به گشتن و خوش گذرونی😜😍 به عهده ی شما بود که بگی کجا بریم شما هم گفتی بریم حافظیه و دروازه قرآن😜 پیش به سوی خوش گذرونی میگویند وابستگی خوب نیست، میگویند وابستگی تو را از خواسته ات دور و دورتر می سازد، میگویند اگر وابسته به چیزی باشی در واقع عاشق آن نیستی و فقط به بودنش عادت کرده ای اما من میخواهم بگویم مگر میشود به پسرام وابسته نباشم؟ مگر میشود انها را مانند وجود خود دوست نداشته باشم؟ مگر میشود وجودم به وجودشان وابسته نباشد؟ هر کس که این حرف ها را میزند یقیناً یا تا به حا...
29 دی 1399

روز عالی

سینای من امروز برای بار اول خونه ی خاله لیلا دعوت بودیم و کلی خوش گذروندیم..... خیلی خیلی خوشحال بودی و تو راه گفتی مامان بعضی وقتا تو باشگاه آقای نادری بهم میگفتن انقد حرف نزنید مگه خونه خالتون هست😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂😂 اونجا دیگه من خیلی راحتم چون خونه خالم هست😜😂 فدای قد و بالای بلندت 😘😘😘 پسرم هر چند که هنوز پشت لبت سبز نشده است؛ ولی همین که از مرحله کودکی خود پا به مرحله نوجوانی گذاشته ای و انقدر با توانایی بالا بیشتر از حد و توانایی ات ظاهر شده ای؛ خود به من حس آرامش و افتخاری می دهد تا با سر و گردنی رو به جلو و سینه ای سپر کرده به بودنت افتخار کنم.😘😘😘😘😘😘😘😘 ...
26 دی 1399

ماهگرد تولدت

سینای جانم... نگاه به حالایمان نکن!!! ماهم خوب می‌شویم... باران می‌بارد و با حالی خوش، زیر باران قدم می‌زنیم ... دی است و باران‌هایش و بی‌خیالی... دی است و یک قلپ چای و آرامش... هرچند که کمی خسته‌ایم و حالمان خوب نیست، ولی هنوز هم می‌شود لابه‌لای تمام دلهره‌ها به صدای باران و قل قل سماور گوش داد و آرام شد...  می‌شود به صلابت ساقه‌های گیاه نگاه کرد و استحکام گرفت... نگاه به حالایمان نکن عزیزم! قرار نیست همیشه از پشت شیشه باران را تماشا کنیم و در نهایت اندوه، به خیابان‌های تاریک و مه گرفته زل بزنیم... قرار است خوشی زیر پوست ما هم بلغزد و صدای...
15 دی 1399

سال 2021

پسرک بی نظیرم: هر روز بیشتر عاشقت می شوم....و هر روز فکر میکنم امروز نهایت عشق است اما.....  فردا می آید و من ...... خدا را سپاس می گویم از این نعمت عظیم..مادر بودنم!!!! لحظه ایست آن لحظه!!!!آن لحظه که مرا با تمام وجود نازنینت طلب می کنی....... کاش زمان متوقف شود... من و چشمان ناز تو ، من و دستان تو ، عشق من و آرامش تو ... مادرانه هایم ارزانی شما...مگر نمی دانند آرزوی من داشتن شما بود؟؟؟؟؟ مگر نمی دانند من در شما خلاصه شده ام؟؟؟؟؟مرا همین حس لحظات ناب بس است.... بی نظیرم !!!!! برای من با شما بودن و در کنار بابای مهربانتان ناب ترین لحظات زندگی است.... .. کم کم به اول ژانویه و آغاز سال ۲۰۲۱ میلادی نزدیک میشویم . اول ژانو...
12 دی 1399

شب های مافیا

سینا ی من این روز ها به فیلم شب های مافیا خیلی خیلی علاقه پیدا کردی  اولین بار خونه ی دایی محمد دیدی و شیفتش شدی  با اینکه فصل امتحانا هست باشگاه انلاین و نقاشی و مشاعره داری تند تند کارات و انجام میدی که به فیلم مورد علاقت برسی و کلی لذت ببری بیشتر وقت ها بابایی هم باهات نگاه میکنه 🥰🥰🥰  اینا رو هم بعد از دیدن فیلم برای خودت درست کردی  دوست دارم🤩😍🤩😍🤩😐❤😐 ...
11 دی 1399

بسته ی دوم

امروز دومین بسته ای که سفارش دادی رسید  وقتی پشت در گفت مامور پست نمیدونستی چجور بری در باز کنی🤣 ووواااااای اینکه چجوری بازش کردی و چقد ذوق داشتی ناگفتنی هست  مبارکت باشه پسر خوش سلیقه ی من 🤩🤩🤩🤩 اینم همش کنار هم  هر چی بگم چقد دوستشون داری کمه😍😍😍😍😍 ...
10 دی 1399

مسابقه پایان ترم اول مشاعره

سینای من عزیز شیرین سخنم  نفر اول شدن در اولین مسابقه ی مشاعره تخصصی در دیوان حافظ رو بهت تبریک میگم و با جون و دلم بهت افتخار میکنم 🌹🌹🌹🌹🌹🌹 🥳🥳🥳🥳🥳🥳 جان مادر امروز مسابقه ی پایان ترم داشتی بین شش نفر اول شدی بدون کوچیکترین اشتباهی  بهت تبریک میگم جان دلم  💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞💞 انشاالله از جلسه ی بعد ترم دوم شروع میشه 😍 با تشکر خیلی خیلی فراوان از مربی عزیز و دوست داشتنی خانم عامری عزیز و مهربان🌹🌹🌹🌹🌹 و یه شام بیرون خوشمزه و غذای مورد علاقت از طرف بابا  اینم کادو من 😜 خودت خیلی دوسش داشتی سریع رفتی و خریدی😍😍😍😍 خوش به حال من و بابایی که پسری چون تو داریم😍😍 ...
10 دی 1399

کلکسیون

چند روز پیش عمه ریحانه یه عکس فرستاد گفتی مامانی خوش به حال عمم که این چیزا رو داره  گفتی یعنی گیر میاد گفتم اره  تصمیم گرفتی کلکسیون این چیزا رو جمع کنی  بابایی هم که عاشق کلکسیون سریع قبول کرد😂😂😂 بهم گفتی مامان اجازه میدی پولام و که جمع میکنم این چیزا بخرم گفتم بـــــــــــــــــــــــله  همون روز انقد گشتی و گشتی که یه پیج عالی پیدا کردی دو روز بعد دو تا جنس سفارش دادیم قرار شد با پست برامون ارسال کنن  بسته ی خوشگل شما بالاخره رسید شما خونه ی باباجون بودی و گفتی هیچکس بازش نکنه تا خودم بازش کنم ما هم گفتیم چشم🥰وای وقتی دیدیش از خوشحالی چشات برق میزد  مبارکت باشه زیبای من  ...
1 دی 1399

یلدا 99

امشب یک دقیقه بیشتر مهمان لبخندت هستم امشب یک دقیقه بیشتر در نگاه آسمانی ات غرق میشوم امشب یک دقیقه بیشتر دوستت دارم یلدا مبارک مرد کوچکم ارامش درونم دلیل مادر شدنم 😘 گل بی خار من امشب هممون خونه ی دایی محمد جمع بودیم و کلی زحمت کشیدن و کلی خوش گذروندیم😍 راستی شما هم برامون کلی حافظ خوانی کردی و من غرق لذت شدم 😘😘😘😘😘😘😘 ...
1 دی 1399
1